*دل*
این واژه ی "ساده"
این جان "آرام"
این "پاک خدایی" را
"مواظبش" باشیم
تا "سنگ" نشود
نشکاند
"آتش" نشود
نسوزاند
سنگ "مهر" ندارد
"احساس "ندارد
آتش هم که "سرکش" است و "بی رحم"
دل، "خموش" سنگ میشود
آرام آرام
با همین یکبارهای تکرار شونده ای که گولش میزنیم
باهمین چوب حراج زدنهایش از دروازه چشمان ناپاک به جانمان
با همین ها که ساده میگذریم از کنارش
کم کم
آری دل سنگ میشود
و دیگر هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
.
دل
این لطیف را
این مکان خدایی را
این جان را
طوافش کنیم
دل.....
موضوع مطلب :